از تو شکسته ام که سکوت می کنم
نشانه ای گذاشته ام روی ضریح نامقدسی که دیگر
قدیسه نخوانی ام
مرهم برای زخم من
زود رسیده است
از کابوس تو که رد می شوم
خیابان معبد می شود
پای هر نوری که دعا می کنم برای تو
خاموش می شود
گفتم دستهایم..
گفت..با وضو که پاک نمی شود.